جدول جو
جدول جو

معنی سیف محله - جستجوی لغت در جدول جو

سیف محله
روستایی از توابع تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیف الله
تصویر سیف الله
(پسرانه)
آنکه به منزله شمشیر خدا است و در راه خداوند مبارزه می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
(مَ حَلْ لَ / لِ)
موضعی بمشرق استرآباد
لغت نامه دهخدا
(سَجْ جَ مَحَلْ لَ)
دهی است از دهات نور مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 149)
لغت نامه دهخدا
(کِ رِ)
دهی است از دهستان حومه رودسر گیلان. جلگه و معتدل است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان خرم آباد، شهرستان شهسوار. واقع در 9000 گزی جنوب شهسوار. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب است. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از رود خانه چشمه کیله تأمین میگردد. محصول آن برنج، مرکبات، جالیزکاری و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، در 4هزارگزی مغرب شهسوار و یک هزارگزی راه شهسوار به رامسر در جلگۀ مرطوب معتدل هوایی واقع است و 210 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه چشمه کیله، محصولش برنج و مرکبات، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
رئیس محله، در بازیهای کودکان مبدا یا محلی است که بازی از آن جا شروع و به همان جا ختم میشود که بدان هوا نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان دابوی جنوبی، بخش مرکزی آمل، از توابع دهستان دابوی جنوبی، بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی